در بسیاری از سازمانها کارهای مختلفی که انجام میشود را استراتژی مینامند و یا استراتژی را محدود به تعیین چشمانداز و اهداف میدانند بدون این که به پشتوانههای لازم برای اجرای استراتژی فکر کنند. کتاب «بازی برد» دربارهی استراتژی است و مدیرعامل یک شرکت بزرگ به همراه رئیس یک دانشکدهی کسبوکار آن را نوشتهاند. نویسندگان این کتاب میگویند:"بسیاری از سازمانها در تقلای تعریفی از استراتژی و چگونگی خلق استراتژی اثربخشاند؛ هیچ تعریف منحصربهفرد، واضح و فراگیری از استراتژی یا اجماع دربارهی چگونگی خلق استراتژی وجود ندارد. در حقیقت، استراتژی دربارهی انتخابهای مشخص برای دستیابی به پیروزی در فضای بازار است."
هدف و مقصد هر استراتژی باید پیروزی و به دست آوردن موفقیت باشد. به عقیدهی نویسندگان، استراتژی مجموعهای بههم پیوسته و همسو از پنج انتخاب اصلی است که شامل: شیوهی دستیابی به پیروزی، تعیین محل بازی و حوزهی فعالیت، آرمان پیروزی، سیستمهای مدیریت و قابلیتهای اصلی میشود.
فصل اول کتاب بازی برد (Playing to Win) این پنج انتخاب مهم را در قالب چندین سؤال استراتژیک ارائه میکند. هر یک از فصلهای دوم تا ششم به یکی از این پرسشها پاسخ داده است، به این معنا که ماهیت آن انتخاب را توضیح میدهد، نمونههایی از آن را برمیگزیند و پیشنهاداتی را برای پیادهسازی آن در عرصهی فعالیتتان مطرح میکند. این پنج انتخاب، الگوی زنجیرهی انتخاب استراتژیک و پایه و بنای رویکرد نویسندگان به استراتژی و نقطهی مرکزی کتاب بازی برد را شکل میدهد.
با این حال مجموعهی انتخابهای استراتژیک که در این کتاب مطرح میشود، برای فهم و درک کامل استراتژی کافی نیست. در فصل هفتم یک ابزار دیگر با عنوان جریان منطقی استراتژی ارائه شده است که به نوعی یک قالب و چارچوب برای راهنمایی ذهن و فکرتان به سمت ارزیابی و بررسی عوامل تشکیلدهندهی پنج انتخاب استراتژی به شمار میرود. پس از آن، در فصل هشتم برای درک و فهم عوامل متعارض استراتژیک یک شیوه علمی به اسم مهندسی معکوس ارائه میشود. هدف نویسندگان ارائهی یک راهنمای خودآموز در مورد استراتژی برای شماست. مفاهیم، ابزارها و فرایندهایی مطرح شده که برای ایجاد و طراحی یک استراتژی موفق در کسبوکار، واحد یا شرکتتان به آنها احتیاج دارید؛ یک استراتژی که با آن بتوانید خدمات مناسبتری به مشتریانتان ارائه دهید، با موفقیت بیشتری به رقابت بپردازید و پیروز میدان شوید.
دنیای کنونی به نفرات بیشتری از رهبران کسبوکار که مفهوم استراتژی را میفهمند نیاز دارد، افرادی که میتوانند استراتژی سازمانهایشان را هدایت و رهبری کنند. این موضوع به مهارتهای استراتژیک در تمامی ابعاد از جمله صنایع مختلف، بخش دولتی، آموزش، حوزهی اجتماعی و خدمات بهداشتی نیاز دارد. استراتژی به هیچ وجه پیچیده نیست، بلکه مفهومی بسیار صریح و آسان است و تنها به تفکری روشن و فعالانه، خلاقیت واقعی، جرأت و رهبری فردی احتیاج دارد.